نویسنده:   میثم محتاجی     تاریخ نگارش:   1397/08/26     ساعت:   17:20:43
بازدید:   1008
 
 
ایران و خراسان، نخستین ناحیه بود که سادات به آن مهاجرت کردند.

پژوهشگر گروه انقلاب و تمدن نوین اسلامی بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی گفت: ایران و خراسان، نخستین ناحیه بود که سادات به آن مهاجرت کردند.


دکتر اسماعیل رضایی برجکی در آیین اختتامیه کنگره ملی امامزاده غیاث الدین محمد(علیه السلام) گفت: زادگاه اصلی سادات در حجاز بود؛ ولی بعد از استقرار حکومت علی بن ابی­‌طالب در کوفه و در جریان رویدادهای سیاسی اواخر دوره امویان و اوایل عهد عباسیان، گروهی از ائمه(علیهم السلام) و فرزندانشان به عنوان رهبران فکری و سیاسی در عراق حضور یافتند؛ بنابراین عراق را می­‌توان خاستگاه و مسکن دوم سادات به شمار آورد.

وی افزود: حضور ائمه(علیهم السلام) یا فرزندانشان در جریان فتوحات از جمله در ایران فاقد سند و مدرک معتبر است. در حال حاضر بر اساس چند روایت ضعیف، حضور امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) را همراه فاتحان معرفی کرده تا آنها را در برخی کشتارها شریک نشان دهند؛ اما چنانکه گفته شد، این نقل‌ها معتبر نیست. بنابراین، ایران و خراسان نخستین ناحیه بود که سادات به آن مهاجرت کردند البته نه در شمار فاتحان که به عنوان رهبران مبارز و قیام علیه خلفا.

پژوهشگر بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی درباره مراحل مهاجرت و استقرار سادات در خراسان، اظهار داشت: در مرحله نخست که از اوایل قرن دوم تا پایان قرن سوم هجری است، چهره­‌های انقلابی و سیاسی برای قیام و مبارزه مانند یحیی بن زید (مقتول 125ق)،  عبدالله بن معاویه از نسل جعفر بن ابی­طالب(مقتول 129ق) و افرادی که عضو هیئت­‌های سیاسی بودند مانند عبیدالله الاعرج بن حسین الاصغر بن زین­‌العابدین (مقتول 132ق) به این منطقه آمدند.

دکتر رضایی ادامه داد: در همین مرحله گروه دیگر شامل رهبران و مشارکت­ کنندگان در قیام­‌های سیاسی عصر مأمون هستند که بعد از دستگیری به مرو روانه شدند. امامعلی بن موسی الرضا (علیه السلام) نیز، در جریان ولایت­عهدی به خراسان مهاجرت فرمود.

این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه مرحله دوم مهاجرت سادات به خراسان از اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم شروع و در سده­‌های بعد ادامه یافت، خاطر نشان کرد: در این دوره مهاجرت به صورت اختیاری و در جست و جوی شرایط زیست بهتر برای خود و خانواده، تبلیغ دین، کسب علم و مسائلی از این دست بود.

پژوهشگر گروه انقلاب و تمدن نوین اسلامی بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی دلایل مهاجرت را چنین برشمرد: گریز از فشار سیاسی و اجتماعی، ادامه قیام و مبارزه سیاسی با خلافت، شرایط مناسب خراسان، دوردستی از مرکز خلافت، وجود نارضایتی عمومی از خلافت امویان، وجود زمینه دوستی و طرفداری از خاندان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در این سرزمین‌ها.

وی به عوامل مؤثر بر تداوم مهاجرت سادات به خراسان نیز اشاره داشت و بیان کرد:‌‌ جریان ولایت­‌عهدی و حضور امام رضا (علیه السلام)، قیام و حکومت علویان در طبرستان، تأسیس حکومت­‌های مقتدر و نیمه مستقل در خراسان که بیشتر حامی علویان بودند، رونق اقتصادی، فرهنگی شهرهای ایران از جمله عوامل مهم در تداوم مهاجرت خاندان نبوی به خراسان بود.

دکتر اسماعیل رضایی برجکی در بخش دیگری از سخنان خود، مهاجرت و استقرار سادات موسوی را تشریح کرد و گفت: یک شاخه بزرگ سادات موسوی نسل حمزة بن موسی الکاظم(علیه السلام) هستند که به عنوان سادات موسوی حمزوی یاد می‌شوند. نسل حمزه، از دو پسرش به نام­‌های قاسم و حمزه ادامه یافت که در مناطق گوناگون ایران، به­‌ویژه خراسان و طبرستان ساکن شدند. بیشتر نسل از طریق قاسم ادامه یافت. قاسم یک فرزند به نام محمدالاعرابی داشت که صاحب هفت پسر بود و سه تن از آنها به نام­‌های قاسم، علی و احمد الاسود، در خراسان ساکن بودند.

وی افزود: شاخه‌­ای که در خراسان ادامه یافت، از نسل احمد الاسود بودند. وی دو پسر (موسی و محمد المجدور) و یا سه پسر داشت. نسل آنها بیشتر در هرات، توس و مشهد رضوی ساکن شدند. ابوجعفر محمد المجدور ساکن هرات شد و فرزندان زیادی داشت که بیشتر در همین شهر ساکن بودند، اما نسل آن­ها  به شهرهای مشهد، نیشابور و بخارا نیز مهاجرت کردند. این خاندان از علما و راویان حدیث شیعه بودند. ابوالحسن موسی فرزند دیگر احمد الاسود در حدود قرن پنجم، از شهر قم به مشهد رضوی مهاجرت کرد و همین­جا درگذشت. وی پسری به نام ابوجعفر محمد داشت که از رجال برجسته عصر خود بود و توانست نقابت توس و مشهد را به­ دست گیرد.

رضایی گفت: تا پیش از قرن پنجم هجری، ناحیه توس دو شهر بزرگ نوقان و طابران داشت. از اوایل قرن پنجم، به تدریج بر وسعت و آبادانی حرم و پیرامون آن افزوده شد و شهرت این مکان، از قریه سنابادِ توس به مشهد توس یا مشهد رضوی تغییر یافت و یک هویت مستقل به دست آورد. در نتیجه از این دوره با عنوان نقبای توس و مشهد روبه ­رو هستیم.

وی تصریح کرد: خاندان موسوی حمزوی، از اوایل قرن پنجم تا اواخر قرن ششم و پیش از حمله مغول نقابت را در ناحیه توس و مشهد در اختیار داشتند. در واقع آنها بخشی از سازمان نقابت در خراسان بودند که از اوایل قرن چهارم در این دیار شکل گرفت و در همه شهرهای بزرگ و کوچک و گاه روستاهای این سرزمین گسترش یافت.

پژوهشگر گروه انقلاب و تمدن نوین اسلامی بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی با تأکید بر اینکه در اثر حمله مغولان، آسیب زیادی به ساختار اجتماعی و سیاسی و بنیان­‌های اقتصادی خراسان وارد شد و شهرها خالی از سکنه شدند، گفت: این وضع بیش از هفتاد سال از آغاز حمله (218ق) تا حکومت غازان خان (حک. 694-703ق) ادامه یافت. از غازان خان به بعد، تشیع رشد کرد و سادات تحت حمایت ایلخانان قرار گرفتند. در نتیجه در اواخر دوره ایلخانان، سادات بار دیگر به عنوان یک گروه برجسته و صاحب جایگاه  اجتماعی و سیاسی در سراسر قلمرو ایلخانی ظاهر شوند.

دکتر رضایی برجکی با بیان اینکه یکی از سیاست­‌های غازان خان،  نوسازی نهاد نقابت بود که برای شهرهای بزرگ نقیب تعیین کرد، اظهار داشت: در خراسان، تنها خاندان موسوی مشهد توانستند در نوسازی نقابت شرکت داشته باشند. در واقع آنها بخشی از میراث اجتماعی و فرهنگی توس و مشهد پیش از حمله بودند که توانستند در دوره پس از آن نیز به حیات تاریخی خود ادامه دهند.

وی افزود: وجود بقعه شریف رضوی،که خبری از خرابی آن در حمله مغول در دست نیست، پناهگاه مردمانی شد که قتل و غارت جان سالم بیرون برده بودند. نخستین نقیب در دوره جدید، امیر بدرالدین طاهر بن حسین(حسن)، بود که افزون بر منصب نقابت سادات، با در اختیار داشتن اداره حرم مطهر رضوی، امور سیاسی شهر را نیز در دست داشت. نفوذ و حضور سیاسی و اجتماعی این خانواده در عصر تیموریان ادامه یافت و بر آن افزوده شد. ازجمله نقبای برجسته در این دوره، نظام‌­الدین عبدالحی بن عبدالمطلب بود.

این پژوهشگر در پایان سخنان خود ابراز کرد: یکی از نشانه‌­های بزرگی این خاندان در آن دوره، سنگ قبرهای نفیسی است که بر مراقد آنها نصب ­شد. از جمله آنها غیاث­‌الدین محمد بن طاهر(د. رمضان 832 ق.) از نقبا و رجال برجسته و برادر نظام‌­الدین عبدالحی نقیب بود که مرقد او اکنون مشهور به گنبد خشتی مشهور است و یکی از زیارتگاه‌­های معروف شهر مشهد رضوی محسوب می‌شود.