به عنوان سؤال اول، آیا پژوهشی در سیره رضوی در دست اقدام دارید؟
با عرض تبریک دهه کرامت و میلاد امام رضا(ع)، در ارتباط با سیره رضوی، در مجموع مقالات و نوشتههایی در کتاب سیره معصومان(ع) در کتب اربعه و یا کتابهای چهارگانه شیعه به تناسب سیره امام رضا(ع) در ابعاد مختلف، تا حدودی که در کتب اربعه بوده، پرداخته شده است. افزون بر این، مقالهای هم در مجله علمی پژوهشی فرهنگ رضوی، شماره 23، با عنوان «بیتفاوتی سیاسی ـ اجتماعی؛ گناهی کبیره در فرهنگ رضوی» در سال 1397 منتشر کردم که بخشی از سخنان امام رضا(ع) در آنجا تحقیق، واکاوی شده و توضیح داده شده است.
محتوای این مقاله چیست و چه ارتباطی با سیره امام رضا(ع) دارد؟
همانطور که میدانید، یکی از نکاتی که در فرمایشات و سخنان امام رضا(ع) نسبت به دیگر ائمه(ع) این نکته کمتر مطرح شده یا نیست و یا ما دسترسی نداریم، این است که ایشان فلسفه بسیاری از احکام و یا به تعبیری علل آن را تبیین کردهاند. به تعبیر دیگر میتوان گفت امام رضا(ع) در سفری که به خراسان داشتهاند، گرچه به گونهای جنبه اجباری داشته، اما فرصتی بوده که از این سفر برای تبیین مسائل اسلامی و معارف دینی استفاده کنند. این موضوع درباره فلسفه یکی از احکام دینی است. احکامی که به حسب ظاهر مغفول است. آن حکمی که مغفول است و به آن توجه نمیشود، یا اصلا بهگونهای در معنای آن، یک دگردیسی و دگرگونی ایجاد شده، عنوان اصلی آن در کتابهای حدیثی «التعرب بعد الهجره» است. یکی از گناهان کبیره این است که انسان بعد از اینکه به مرکز خلافت اسلامی هجرت کرد، دوباره به بادیه برگردد. این جزو گناهان کبیره و کبیره بودن آن مسلم است. چرا که در روایات مختلف بیان شده است. هم شیعه و هم اهل سنت از پیامبر، امیرالمؤمنین و سایر ائمه نقل کردهاند که این یکی از گناهان کبیره مانند شرک است. در کنار شرک، فرار از جنگ، زنا و کارهای خلاف شرع، قرار دارد. اما واقعیت این است که وقتی انسان به منابع مراجعه میکند، تفسیر درستی از این مفهوم اسلامی ارائه نشده است. در این مقاله سعی شده تصویر درستی که امام رضا(ع) از این مفهوم ارائه و تبیین کرده اند، تشریح و بیان کنیم و توضیح دادهایم که منظور از تعرب الهجره، اعرابی شدن بعد از اینکه انسان به مرکز خلافت رفته است، چیست؟
این مقاله درواقع بیانگر این موضوع است که طبیعتاً بر اساس فرمایش امام رضا(ع) درباره علت حرمت تعرب بعد الهجره که ما آن را طبق فرمایش امام رضا(ع) مساوی با بیتفاوتی سیاسی اجتماعی معنا کردیم، در این مقاله تبیین شده است.
راجع به «تعرب بعد الهجره»، سخن امام رضا(ع) را یادداشت کرده ام. ببینید از یک سخن، چه نکات مهم و خوبی را میتوانیم استخراج کنیم. حضرت درباره احکام گناهان کبیره و علل حرمت آنها میفرمایند: «حرم الله عز و جل التعرب بعد الهجره» تعرب بعد الهجره را (رفتن به روستا میگویند. ما که عرب نیستیم) را حرام کرده است. چرا؟ «للرجوع عن الدین». فلسفه و حرمتش اینکه باعث میشود شهری از یک منطقه که علم و دانش و احکام است، به یک وادی و بیابان برود. به مرور از آشنائی با احکام دینی بدور می شود و آن را از یاد میبرد و یا یک سری مسائل خاصی را به یاد دارد لذا حرام است، به خاطر اینکه ممکن است کم کم دین را فراموش کند و در زمان اسلام، فرهنگ جاهلی و یا فرهنگی که در عقاید و دیدگاههای خودش بر تفکرش قالب شود. همان گونه که ثعلبة بن حاطب که از مدینه به جهت دام زیاد خارج شد زکات را جزیه دانست و زکات اموال خود را به پیامبر نپرداخت.
نکته دیگر، «و ترک الموازرۀ للانبیاء و الحجج» وقتی آنجا برود، نمیتواند از انبیا و حجتهای الهی که معصومین هستند، حمایت کند. یعنی چه؟ یعنی «تعرب بعد الهجره» ما میگوییم رفتن به روستا. نظر علما میگویند کسی که در یک جایی درس میخوانده و ترک تحصیل کرده است. و یا به یک منطقه غیر مسلمان رفته و شعائر و احکام دینی را نمیتواند... امام رضا(ع) میفرماید که یکی از علتهای حرمتش این است که وقتی به منطقهای دور از مرکز اسلام میرود، اصلا نمیتواند از حجج الهی بهرهمند شود و از آنها حمایت کند. یعنی کسی نمیتواند وقتی به آنجا رفت، زمانی که نظام اسلامی نیاز به کمک او دارد او از رهبر مسلمین حمایت کند. این آقا در آنجا زندگی خودش را میکند، اما در اینجا، حاکم اسلامی، مسئول جامعه اسلامی میگوید این کار را انجام بدهیم و کسی نیست انجام دهد. به خاطر همین حضرت علی(ع) در خطبه قاصعه (192 نهج البلاغه) به مردم کوفه این مطلب را بیان میکند که بعد از اینکه مسلمان شدید و هجرت کردید، اعرابی شدید. مردم کوفه اعرابی نشدند؛ یعنی به بیرون کوفه و آبگاه های خارج شهر نرفتند و در شهر کوفه ساکن بودند. پس چرا این مطلب را بیان کردهاند؟ چون ایشان میفرمودند که شما کوفیان در برابر تجاوزهای معاویه بایستید و مردم نمیایستادند و طبق درخواست حضرت عمل نمی کردند. پس طبق فرمایش امام رضا(ع)، گرفتار ترک حمایت از رهبر جامعه شدند. حالا فرض کنیم یک شخصی در متن شهر است، باز هم نسبت به رهبر جامعه بیتفاوت باشد، باز مرتکب گناه کبیره شده است. چون هیچ حمایتی از رهبری بحق جامعه، حاکم مسلمین، امام و حجت الهی انجام نداده است. بحث فساد را نیز مطرح میکنند، باعث فساد میشود و حقوق افراد پایمال شود. پس میبینیم، ما مفهوم را یک چیز درک میکردیم، اما وقتی تأمل میکنیم، میبینیم امام رضا(ع) یک دریافت خیلی مهم و جالبی از همین [تعرب بعد الهجره] دارند که امروزه کاربرد دارد و افراد بیتفاوت را شامل می شود. بنابراین از این زاویه وقتی نگاهی به سیره و فرمایشات امام رضا(ع) داشته باشیم، میتوانیم به یک زاویهها و نکات و ابداعات جدیدی برسیم که آن حضرت بیان کردهاند و ما به آن توجه نکردهایم.
جنابعالی وضعیت سیره پژوهشی امام رضا(ع) در داخل و خارج از کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟
واقعیت این است که کارهایی انجام شده و انجام میشود. همین جشنوارهها یک نوع تشویقی برای ناشران است که در زمینه سیره پژوهی رضوی تلاش کنند، تحقیقاتی از سوی محققان انجام میشود و ناشران هم این علاقه را داشته باشند که این تحقیقات را منتشر کنند. اما واقعیت این است که نسبت به سیره، هم در داخل و هم در خارج، تحقیقاتی که درباره سیره حضرت انجام شده باشد، محدود است. باید کار شود و به نظر میرسد بهترین کار این است که موضوعاتی را در زمینههای مختلف از طرف کسانی که متکفل سیره امام رضا(ع) هستند و آن را پیگیری میکنند، تدوین و اعلام بشود. موضوعات مختلف را در ابعاد گوناگون که از سخنان و فرمایشات آن حضرت قابل استخراج است، در اختیار محققین قرار دهند و طبیعتا زمینه تحقیق و انتشار آن را فراهم کنند تا ابعاد بهتر و مناسبتری سیره پژوهی امام رضا(ع) پیدا کند.
با این ترتیب نظر شما در مورد عرصههای مغفول یا جدید در حوزه سیره پژوهی امام رضا(ع) چیست؟
ج: این عرصهها متفاوت است. یک بخشی رفتار حضرت (سیره) است. فلسفه برخوردهایی که آن حضرت با گروهها، شخصیتهایی که در آن مقطع به گونهای قیامهایی را ترتیب دادند و قیامهایی به وجود آمد، داشتهاند. کتابهایی نوشته شده است، اما هنوز هم برای برخی از آن، پرسشهایی مطرح است که موضع آن حضرت چه بوده است؟ اگر حضرت به حسب ظاهر، موضع منفی و یا خاصی نسبت به عملکرد حضرت امام رضا(ع) داشتهاند، به عنوان نمونه در برابر برادرشان که تعبیر به زید النار میکنند - من معتقدم این تعبیرها بیشتر تعبیرهایی است که از طریق مخالفان انجام میگیرد. مخالفان کشتار بسیار داشتند و انسانها را نابود میکنند، هیچ یک از این تعبیرها در مورد اینها به کار برده نمیشود. اما کسانی که طرفداران اهل بیت(ع) بودند، در یک جا یک اشتباهی از آنها رخ میدهد و به هر حال خطایی دارند، از این تعبیرها استفاده میکنند و این را بزرگ و پررنگ میکنند. این هست، مثل همین تعبیر در باره برخی دیگر افراد که در زمان حضرت علی(ع) بودند به کار می برند. به هر حال یکی از مخالفان حضرت علی(ع) بود که نماینده حضرت را کشته بود و مستحق مجازات بود، به هر حال آتشی برافروخت که آنها را بتواند دستگیر کند، این تعبیر جاریة النار را در باره اش به کار میبرند- اینها بخشی از نکاتی است که باید مورد واکاوی قرار گیرد. در همین زمینه یک عدهای واقعا مخالف جدی موضع امام رضا(ع) بودند. اینها باید تحلیل شود. امام رضا(ع) پاسخهایی برای آنها داشتند. برخی از اقوام و خویشاوندان ایشان ایراد میگرفتند که چرا شما به گونهای حکومت بنی عباس و مأمون را به رسمیت شناختید؟ حضرت پاسخهایی داشتند و به جریان یوسف و حاکم مصر اشاره کردند که اساسا خود حضرت یوسف پیشنهاد گرفتن مقام از کافر کرد و گفت: «اجعلنی علی خزائن الارض». حضرت فرمودند من که پیشنهاد نکردم. ولی چارهای جز این نبوده است. اما اینها همه نیاز به تبیین این فرمایشات، سخنان و اساسا سیره نیاز به تحقیق دارد. یک بخش دیگر از تحقیقات، برخورد امام رضا(ع) با عالمان و دانشمندان آن زمان است. چه برخوردی داشتند؟ بخشی از یاران حضرت را فقط به عنوان اینکه جزو اصحاب امام هستند، میشناسیم. اصلا توجه نمی کنیم که مثلا اباصلت هروی یک شخصیت علمی بوده است. دیگران هم به همین صورت. این رفتاری که با علما، دانشمندان داشته است. حالا طبیعتا با توجه به مناظرههایی که وجود داشته، این مناظرهها، که برخی دانشمندان غیر اسلامی هم بودهاند. چه نکات و ظرافتهایی را به کار میبردهاند. ممکن است گزارشهای متعددی از کتابهایی هم باشد که با عنوان مناظرات امام رضا(ع) با دانشمندان و یا احتجاجات آن حضرت نوشتهاند. اما آن ظرافتهایی که در رفتار و سیره حضرت با این شخصیتها و عالمان (چه مسلمان و چه غیر مسلمان) هست نیاز به تحقیق و تبیین دارد.
اگر خواسته باشیم سیره پژوهی امام رضا(ع) را آسیبشناسی کنیم، به نظر شما چه آسیبهایی متوجه سیره پژوهی امام رضا(ع) در بین حوزویان و دانشگاهیان وجود دارد؟
یکی از آسیب ها در سیره پژوهی، این است که ما به کلیات اکتفا میکنیم. همین که عرض کردم، وقتی یک مناظره است، کلی مناظره کرده و طبیعتا هم میگوییم امام رضا(ع) در این مناظره و برخورد موفق بوده است. نمیگوییم که کسی به اینها نپرداخته است، اما کمتر به تحلیل جزئیات پرداختهاند. آنچه الان نیاز داریم، اینکه اولا موارد اینها مشخص شود (حالا شاید تا حدودی مشخص باشد). اما به نظرم میرسد که وقتی تحقیق میکنیم، میبینیم دانشمندان خراسان (منظور خراسان بزرگ که شامل آسیای میانه و افغانستان) در این محدودهها کتابهایی نوشته شده و آثاری بوده که الان نیست. مثلا در مناقب ابن شهر آشوب از یک از دانشمندان اهل سنت در مورد حضرت علی(ع) و یا امام رضا(ع) یک مطلبی را نقل میکند که آن منبع در دسترس نیست. در واقع یکی از کارهایی که میشود انجام داد و آستان قدس رضوی هم با توجه به کتابخانهای که دارد، یک افرادی باشند و این منابعی را که خراسانیها نوشتهاند، طبیعتا چون خراسان گرایش علوی داشته است، اخبار مربوط به اهل بیت را در کتاب خود آوردهاند. اینها را جمعآوری کند، و لو اینکه در یک کتابی مقدار محدودی از اخبار اهل بیت باشد. مثلا برخی ابن شهر آشوب را متهم میکنند که مطالبی را آورده است که در هیچ منبعی نیست. با اینکه ابنشهر آشوب کار بسیار زیبایی کرده است.
در ابتدای کتاب خود سعی کرده منابع را معرفی کند و در ادامه در خیلی از جاها فقط اسم نویسندگان را آورده است و یا گاهی فقط مطلب را بدون ذکر اسم نویسندگان آورده است. معلوم میشود که منبعی بوده است که به ما نرسیده. به هر حال یکی از کارهایی که میتوانند انجام دهند، کتابها و آثاری که معمولا در کتابهای فهرست، شرح حال افراد و شخصیتها است که این آقا، این کتابها را نوشته است. یا محققین و نویسندگانی از آن کتاب نقل کردهاند، اما به حسب ظاهر آن کتاب دردسترس نیست. آستان قدس با توجه به ظرفیتی که دارد و نیز علاقهمندان زیادی هستند که اگر یک نسخه خطی دارند، علاقهمند هستند این نسخه خطی را در یک مکان معتبری قرار دهند، اینها گردآوری شود و میتوان از آنها بخشی از سیره معصومین از جمله سیره امام رضا(ع) را بدست آورد که نکات جدیدی را استخراج کرد و منابع جدید به دست آورد. این یکی از کارها است و طبیعتا محققین هم باید با توجه به نیازها و مسائل سیاسی اجتماعی روز، یک نگاهی به سیره داشته باشند. وقتی از این زاویه به سیره نگاه کنند. به هر حال امام رضا(ع) یکی از شخصیتهایی است که بهگونهای به اجبار وارد حکومت شده است. طبیعتاً موضعگیریهایی که داشته، خاص است. حتی آن موضعگیریها برای امروز ما نیز میتواند کارساز باشد. از این زاویه اگر محقق وارد شود، میتواند مؤثر و سودمند باشد.
چقدر پژوهشهای علمی آستان قدس رضوی در این زمینه را کافی و رضایتبخش میدانید؟
پژوهشهای آستان قدس، دارای دو بخش است. یک بخش حالت موسوعه و گردآوری است که مثلا در بخش سنن النبی، یک گردآوری است. شاید در آنجا سنن امام رضا(ع) نباشد، اما ممکن است در همان سنن النبی، بخشی از روایات امام رضا(ع) که درباره سیره پیامبر و احیانا امیرالمؤمنین(ع) است که در واقع بهگونهای تبیین میکنند که پیامبر اینگونه عمل کرد و ما هم باید اینگونه عمل کنیم. یعنی سیره ما هم اینگونه است. اینها حالت موسوعه دارد و گردآوری است. معجم قرآن آستان قدس هم این حالت را دارد. اما در اینها مسائل تحلیل و بررسی نشده، شاید بتوان گفت کتاب و تحقیق تحلیلی چشمگیری ارائه نشده است. این چیزی است که الان نیاز است. میتوان بخشی حالت موسوعه داشته باشد. گردآوری منابع، روایات و اخبار باشد، این در جای خود خوب است ، اما آنچه که میتواند پاسخگوی جامعه باشد، آن بخش تحلیلی مسائل است که سیره را باید تحلیل کرد و با زبان روز ارائه داد. چون آن متن، متن عربی و گزارش ، گزارش عربی است. که برای بخش عمده و عموم جامعه خیلی سودمند نباشد. حالا برای دانشمندان و شخصیتها خوب است. اما آنچه که میتواند جامعه ما با سیره رضوی ارتباط برقرار کند، اینکه کتابهای تحلیلی نوشته شود. برخی کتابها را که در حجمهای بزرگ، متوسط و یا کوچک نوشته شده است را دیدهام، اما هنوز جا دارد که تحقیقات عمیقی نوشته شود و از آن تحقیقات، استفادههای مختلفی همچون استخراج مقاله و کتابهای کوچک و متعددی که در دسترس افراد در سطوح مختلف قرار بگیرد و محققانه باشد، میشود. به نظر میرسد جای کار بسیاری دارد.
یک طیف از پژوهشهای جدید، پژوهشهای میان رشتهای و فرارشتهای هستند. به نظر شما موضوعات یا اولویتهای پژوهشی در عرصه مطالعات بینارشتهای در علوم اسلامی و انسانی با تاکید بر حوزه تخصص حضرتعالی چه چیزهایی میتواند باشد؟
این موضوع تاریخ و سیره خودش بهگونهای بین رشتهای است. حالا زاویههای مختلفی را بخواهیم در نظر بگیریم، آنچه که جامعه نیاز دارد و یک بخشی شاید جنبه عبادی داشته باشد و کاربردش خوب است ؛ یعنی دیگران هم میتوانند ارتباط برقرار کنند و یک بخشی هم جنبه مسائل اجتماعی است. مسائل اجتماعی مهم است. در مورد اقتصاد هم آقای حکیمی کتاب «تعالیم رضوی» را به حالت گردآوری، کارهایی انجام داده است. اینها و عموم اینکه من عرض کردم، چون سیره بیشتر ناظر به جنبه عملی است، اینها میتواند ارتباط بیشتری برقرار کند. به عنوان نمونه تولید ثروت آیا باید برای خود و خانواده باشد یا میتوان و لازم است برای کمک به دیگران هم تلاش اقتصادی کرد. امام رضا(ع) وقتی مطلع شد فرزندش از دری خارج می شود که با نیازمندان رو برو نشود او را طی نامهای از این کار نهی کرد و توصیه به کمک به دیگران نمود. حالا بخش کلامی و مسائل خاص، از یک بعد خوب است، اما آنچه که میتواند جنبه اجتماعی داشته باشد و بخشی هم مسائل اقتصادی و سیاسی داشته باشد، ابعاد این را میتوان با ریز کردن موضوعات و با توجه به آنچه که گفتیم در فلسفه احکام هم حضرت نسبت به سایر معصومان نکات زیادی دارند، انسان میتواند به یک زاویهها و دیدگاههای نو دست پیدا کند که اصلا مطرح نبوده است. این نیاز به کار و تحقیق بیشتری دارد و باید با توجه به فرهنگ آن زمان و نیز فرهنگ اهل بیت(ع) واکاوی کرد و به آن پرداخت.