نویسنده:   میثم محتاجی     تاریخ نگارش:   1397/05/01     ساعت:   19:37:34
بازدید:   1234
 
 
تراث حکمی رضوی برآمده از آن گفتار، رفتار یا نوشتاری از امام رضا(علیه السلام) است که مضون و پیامش حکمت باشد.

حجت الاسلام دکتر علی رضایی تهرانی، در نشست تخصصی با عنوان تراث حکمی امام رضا(علیه السلام) که به همت بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی با همکاری مجمع عالی حکمت اسلامی شعبه مشهد برگزار شد، گفت: تراث حکمی یعنی آن گفتار یا رفتار یا نوشتاری از علی بن موسی الرضا(علیه‏‌السّلام) که مضمونش و پیامش حکمت است.


حجت الاسلام دکتر علی رضایی تهرانی، در نشست تخصصی با عنوان تراث حکمی امام رضا(علیه السلام) که به همت بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی با همکاری مجمع عالی حکمت اسلامی شعبه مشهد برگزار شد، گفت: در بحثی که امروز  واژۀ تراث را به کار می‌‏بریم، مراد میراث مکتوب نیست؛ بلکه مصداق آن چیزی است که از کلام، سیره، عمل و تقریر ولی خدا، امام رضا(علیه‏‌السّلام) صادر شده است؛ بنابراین، تراث حکمی یعنی آن گفتار یا رفتار یا نوشتاری از علی بن موسی الرضا(علیه‏‌السّلام) که مضمونش و پیامش حکمت است.

دکتر رضایی تهرانی با بیان اینکه حکمت واژ‏ه‌‏ای قرآنی است بیان کرد: ما فلسفه را مترادف با فلسفه نمی‏‌دانیم؛ چه فلسفه به معنای عام و چه به معنای خاص؛ چه فلسفه در زبان قدما و چه در زبان متأخرین. اگرچه یقیناً برهان و نه برهان‌‏نما، یعنی مغالطه را مصداق حکمت می‏‌دانیم و قهراً هر مقدار از آموزه‏‌های فلسفی که واقعاً مبرهن باشند را حکمت برمی‏‌شماریم.

وی افزود: از سوی دیگر، ما علی بن موسی الرضا(علیه‌‏السّلام) را طبق 400 شاخصه‌‏ای که در روایات شیعی دربارۀ مقام امامت گفته شده است، امام می‏‌دانیم که بلندترین و پرمایه‏‌ترین روایات در بیان این شاخصه‏‌ها، روایت خود آن حضرت در مرو است و در آن تعداد زیادی از شاخصه‏‌های امامت را بیان فرمود.

رئیس مجمع عالی حکمت اسلامی شعبۀ مشهد، ادامه داد: قرآن و سنت مشتمل بر آموزه‏‌هایی است که می‏‌تواند دستمایۀ تأسیس علم شود. مانند فقه، حقوق، تفسیر و کلام شیعی.

دکتر علی رضایی تهرانی با طرح این پرسش که همانگونه که فقه و حقوق و تفسیر شیعی داریم آیا می‌‏توانیم بر اساس فرهنگ اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم‌‏السّلام) فلسفۀ شیعی داشته باشیم؟ تصریح کرد: در پاسخ به این پرسش سه دیدگاه مطرح است، نخست اینکه اصل عبارت در تضاد است، یعنی فلسفه تفکر آزاد در هستی است و قهراً نمی‌‏تواند آبشخوری غیر عقل داشته باشد، بنابراین نمی‏‌توان از مرجعیت استفاده کرد و در فلسفه استناد به مرجعیت وجود ندارد. دیدگاه دوم آن است که نه تنها امکان فلسفۀ شیعی داریم، بلکه این موضوع از امکان گذشته و به وقوع پیوسته است. این دیدگاه کسانی است که معتقدند کلام شیعی همان فلسفه است و فلسفه همان کلام است. افرادی مانند مرحوم عبدالرزاق لاهیجی به این تصریح دارند. دیدگاه سوم که بنده بر آن معتقدم این است که ما می‌‏توانیم فلسفۀ شیعی داشته باشیم، اما نداریم؛ امکان هست ولی وقوع نیست.

وی دربارۀ چگونگی ایجاد فلسفۀ شیعی اظهار داشت: چند مطلب را اگر در کنار هم ببینیم، می‏‌توانیم فلسفۀ شیعی رقم بزنیم. نخست اینکه اگر در بحث هندسۀ معرفت دینی نظر آیت الله جوادی آملی را پذیرفتیم، می‏‌توانیم به عنوان یک مبنا برای تأسیس فسلفۀ شیعه اقدام کنیم. دیدگاه ایشان این است که اصولاً عقل در مقابل نقل است و در مقابل دین نیست و عقل و نقل زیرمجموعۀ دین‌‏اند.

رئیس مجمع عالی حکمت اسلامی شعبۀ مشهد، بیان کرد: نگاه دوم این است که نظر ملاصدرا را بپذیریم. وی در جلد 9 اسفار اعتقاد دارد بر اینکه اگر به رأی معصوم رسیدیم، سخن او حد وسط برهان قرار می‏گیرد و این برهان، برهان فلسفی است نه برهان کلامی. اگر دیدگاه صدرا را چنان بپذیریم که سخن معصوم از نظر سند قابل اطمینان و دلالتاً در حد ظهور قوی است، عالمی از براهین فلسفی در مقابل ما پدید می‏‌آید و می‎توانیم فلسفۀ شیعی داشته باشیم.

وی افزود: سوم، اگر ما رصد کردیم و روایاتی را که اهل بیت(علیهم‌‏السّلام) با مخاطب به صورت حکیم و فیلسوف برخورد کرده‌‏اند؛ مانند احتجاجاتی که با زنادقه داشته‏‌اند، و نیاز بود که آن بزرگواران با برهان عقلی پاسخ بدهند؛ بررسی کنیم و آن‏ها را گردآوری کردیم. این‏ها می‏‌توانند برای ما دستمایۀ تأسیس فلسفۀ شیعی باشد.

دکتر رضایی تهرانی با بیان اینکه اگر مراجعه‏‌ای به سخنان امام رضا(علیه‌‏السّلام) داشته باشیم، می‏‌بینیم که ایشان از امامانی است که در مقولۀ حکمت و فلسفه مطالبی بیش از برخی دیگر امامان دارد، تصریح کرد: موضوعات فراوانی داریم که می‌تواند جایگاهی در فلسفۀ شیعی داشته باشد، خداشناسی، معرفت‏‌شناسی، امکان، حدوث، علم، اراده، خلقت و ایجاد، نفی تسلسل، بحث تلازم ماهیت و امکان و مباحثی از این دست.

وی در پایان سخنان خود تأکید کرد که حتماً باید در روایات معارفی مانند روایات فکری، عملیات انسباط انجام شود.