ضرورت تدوین محتوای آموزش جنسی
در برنامهریزی تربیتی و آموزشی، مؤلفههایی چون، معلم، شاگرد، محتوا، برنامه، ابزار، روشها و ... دخیل هستند؛ همچنین مبانی، اصول و اهداف از مؤلفههای اساسی آن است؛ اما «محتوای آموزش جنسی» از مسائل مهمتر و سؤالات اساسی افراد جامعه اسلامی است. در بسیاری از مواقع رویدادها و کنجکاویهای جنسی نوجوانان با انکار و تنبیه روبهرو میشوند. از سویی دیگر، گاهی این شبهه ایجاد میشود که گویی آمادگی لازم برای پاسخگویی صحیح و برخورد مناسب با این رویدادها وجود ندارد و با اتخاذ یک نوع رویکرد انفعالی، در عمل رسالت و وظیفه آموزش موضوعات جنسی به رسانهها و منابع نامعتبر واگذارشده است. در این زمینه آنچه اهمیت مییابد، تدوین و ارائه برنامههای مداخلاتی ویژه است که بتواند از یکسو از برخوردهای سلیقهای بکاهد و از سوی دیگر، سلامت جنسی نوجوانان را بهبود بخشد.
سند 2030 و تحول بنیادین آموزشوپرورش
باید توجه داشت که سند 2030 که از آن بهعنوان سند «چهارچوب عمل ملی آموزش 2030 جمهوری اسلامی ایران» یاد میشود، با سند «تحول بنیادین آموزشوپرورش» فرق دارد. سند 2030، در سال 2015 سندی به نام «دستور کار 2030 برای توسعه پایدار» به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل رسید که دربردارنده 17 هدف در عرصههای مختلف فرهنگی، آموزشی، اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی بود و هدف چهارم آن به «آموزش»، ازجمله آموزش جنسی اختصاص داشت. در ایران، دولت در سال 1394 با متنی برگرفته از آن سند جهانی، باکمی تفاوت در برخی الفاظ، سند 2030 را تصویب و به کلیه دستگاههای اجرایی ابلاغ کرد که باعث هجوم انتقادات فراوان بدان شد؛ اما «سند تحول بنیادین آموزشوپرورش» با سند 2030 که مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی متفاوت است.
رسالت سند تحول بنیادین آموزشوپرورش پرداختن به موضوع آموزش جنسی است
علیرغم انتقادات فراوانی که به سند «2030» وجود دارد، در «سند تحول بنیادین آموزشوپرورش» نظام جمهوری اسلامی ایران نیز بهطور خاص، به موضوع آموزش جنسی اشاره نشده است که البته رسالت این سند پرداخت جزئی به این مباحث نیست. به نظر میرسد این نکات عام پاسخگوی عینی به مسائل جامعه در حیطه تربیت و آموزش جنسی، نبوده و در صورت نبود متون آموزشی اسلامی خاص، در حیطه مسائل جنسی، گاه افراد جامعه به حل مسائل خود از طریق مراجعه به نظریهپردازان غربی مبادرت خواهند ورزید. علیرغم برخی نکات مثبتی که در سند 2030 وجود دارد و قابلانکار نیست، انتقادات مهم و بهجایی به آن در سطح عمومی و نخبگان، از مراجع عظام تا مسئولین و حقوقدانان و نهادهای مرتبط، نسبت به این برنامه صورت گرفت؛ تا جایی که شخص مقام معظم رهبری نیز در دیدار سالانه خود با معلمان و فرهنگیان ابراز گلایه و انتقاد نسبت به آن داشت. برخی انتقادات نسبت به اصل سند و مفهومی و محتوایی و برخی نسبت به فرایند بیانیه دولت بوده است.
ضرورت تدوین محتوای آموزش جنسی از منظر اسلام
بااینکه عمده انتقادات ذکرشده به سند 2030 وارد بوده و از منظر اسلام موردقبول نیست، اما خلأ مهمی که دراینباره وجود دارد، این است که اگر آموزش جنسی به سبک غربی و سند 2030 درست نیست، چه محتوای جنسی آموزش داده شود. متأسفانه تاکنون اثر جامعی که بدین سؤال از منظر اسلام پاسخ داده باشد، تدویننشده است. اثری که با نگاه عمیق به مباحث دینی، به این مسئله مهم جواب دهد. درواقع، با توجه به اینکه در ایران، برنامه جامعی در حوزه آموزش جنسی، در مدارس و خانوادهها وجود ندارد، به نظر میرسد سند 2030 فرصتی بود که در سایه آن، نهادهای وزین مثل حوزه و دانشگاهها میتوانستند با ایفای نقشی متعادل و بهدوراز افراطوتفریط در آن، به یک سازوکار در آینده دست یابند؛ اما نخست میبایست کار پژوهشی در این راستا انجام داده و در گامهای بعدی، آن را به یک سازوکار برای قانونگذاری و اجرای برنامههای آموزش جنسی با توجه به رویکرد اسلامی تبدیل کرد.
پروژه پژوهشی تربیت جنسی در بنیاد پژوهشهای اسلامی
باکار علمی و متقن در این زمینه میتوان نهتنها تسلیم تمام امور بینالمللی نشویم، بلکه برنهادهای بینالمللی نیز تأثیرگذار باشیم. اتقان در کار علمی ذکرشده در استقبال جوامع اسلامی و حتی غیر اسلامی از این کار نیز مؤثر واقع خواهد شد. با توجه به اهمیت این موضوع، اینجانب در شروع استادیاری خود در پژوهشکده علوم اسلامی بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی، پروژه پژوهشی «تربیت جنسی» را بهعنوان اولین کار خود عرضه کردم و با توجه به دغدغه اسلامی و دینی فراوان، مسئولین مرتبط بنیاد پژوهشها، موردپذیرش و استقبال قرار گرفت.