علی اکبری چناری، پژوهشگر گروه کلام و اندیشه اسلامی گفت: محمدبن مرتضی، مشهور به ملا محسن فیض کاشانی، فقیه، محدث، مفسر، فیلسوف و عارف بزرگ امامیه در سده یازدهم هجری است. فیض کاشانی شخصیتی جامع در زمینههای مختلف علمی داشت و در هر دانش و فنی در زمان خود سرآمد بود. به نوشته علامه امینی، «فیض از بزرگان فقه و پرچمدار حدیث،چراغ فلسفه و معدن عرفان و کوه استوار اخلاق و دریای علوم و معارف است. مردی است کمیاب وکم نظیر و روزگار ازآوردن چون او عقیم است».
این پژوهشگر افزود: فیض دارای ابتکار و نوآوری است. او ضمن پایبندی شدید به قرآن و حدیث، از طرفی حجیت عقل را پذیرفته و جایگاهی والا برای آن قائل است و عقل و شرع را مکمل هم میداند و از طرف دیگر، اهل کشف و شهود عرفانی است.
این پژوهشگر با اشاره به نگرش فیض به تصوف و عرفان اظهار کرد: فیض کاشانی تا دهۀ پنج و شش زندگی خود، گرایش نسبتاً شدیدی به تصوف و صوفیان داشته، اما بعد از آن، همراه با افزایش گرایش وی به قرآن و احادیث، از گرایشهای صوفیانه وی کاسته و به مباحث عرفانی توجه بیشتری کرده که این همراهی عرفان و قرآن تا آخر عمر همراه وی بوده است.
وی ادامه داد: فیض در تمام آثاری که در آنها به دفاع از تصوف پرداخته، از گروهی دفاع کرده که اکثر اعمال و اخلاق آنها شبیه به اعمال و اخلاق منقول از معصومین (ع) است و همواره سعی میکنند در سیرت و سلوک از آنها پیروی کنند و به ایشان تشبه و اقتدا کنند. در مقابل گروهی را اهل ضلالت برشمرده که اعمال و اخلاق آنها مباین اعمال و اخلاق منقول از ائمه اطهار(ع) است و به قول فیض همین گروهاند که « اولیا و درویشان» را انکار میکنند.
گفتنی است،پس از ارائه این مطالب، ناقدان به بیان نظرات خود در باره شخصیت فیض و نگرش او به تصوف پرداختند و شخصیت فیض را شخصیتی پیچیده که به راحتی نمیتوان درباره وی اظهار نظر کرد، دانستند. همچنین پیشنهاد شد که نسخ خطی آثار فیض دوباره بازبینی شود تا از این رهگذر بتوان به نتیجه قطعی درباره نظرگاه فیض در عرفان و تصوف دست یافت.